بابا که از اداره می خواست برود بهشت زهرا.
عمو هم از شهرستان آمده بود و مستقیم رفته بود آن جا.
ما هم تند تند کارهای خانه را کمک مامان انجام دادیم و رفتیم خانه ی عفت خانم.
تلویزیون شروع کرد به پخش فیلم ورود امام. یکهویی وسط مراسم، عکس شاه آمد روی صفحه.
شوهر عفت خانم، با چه عصبانیتی بلند شد که بزند شیشه ی تلویزبون را بشکند ولی عفت خانم نگذاشت.
می گفتند خیلی ها آن روز از شدت ناراحتی، همین کار را کرده بودند.
زیر نویس: به نقل از یکی از افراد خانواده که آن روزها 10 ساله بودند.